سنگ، کاغذ، قیچیT-manager17 اردیبهشت 1398قیچی آوردم برای آخرین بازیِ هفت سنگ و قیچی کردم دستت رو که هیچی توش نبود.. آخرین هفت سنگی که هیچکس اون سنگا رو ... ادامه مطلب
تنهایی، سرطانِ بدخیم و شبانه ی روحT-manager15 فروردین 1398تنهایی، سرطانِ بدخیم و شبانه ی روح است.. تنهایی، نه تنها ماندن.. تنهایی، وقتی کسی کنارت هست که بلد نیست تو را ببیند.. ... ادامه مطلب
زلفِ سیاهِ نبودنتT-manager13 اسفند 1397وایساد رو به من و گفت: چِطِه تو؟! نگاش کردم.. دکتر رو میگم، دکتر جدیده، ندیدیش تو! ... ادامه مطلب
میتوانستم نمانم، اما ماندمT-manager5 اسفند 1397تمامِ این مدت میتوانستم عاشقِ هر رهگذری که می آید بشوم و هیچ خیالی هم از تو در سر نپرورانم.. ... ادامه مطلب