من آنِ تو ام

من کاتبِ غمگینِ این سطور، حتی اگر به وقتِ اسمتِ انگور، ایستگاهِ صلواتی بزنم و در قدح های کاغذی شراب بفروشم، دلم وا نمیشود.. ... ادامه مطلب

دلـــبر

شب دورِ میز، با دلبر نشستیم.. این طرفِ میز خودم، اون طرفِ میز دلبر.. با چاقو اسمش رو تراشیدم روی میز.. ... ادامه مطلب