سلام عزیزم. حالِ دلت سبز است؟ ما هم همین حوالی اوقات را با یادِ دلبر سر میکنیم.
سلام عزیزم. حالِ دلت سبز است؟ ما هم همین حوالی اوقات را با یادِ دلبر سر میکنیم.
این سرِ ظهر بیدار شدن هم بدجور آدمو کسل میکنه! نه که خورشید رو ندیده باشیما! دیدیم..
به قول مریم سلام بهونه ی قشنگم واسه نفس کشیدن… حالت خوبه؟ چه خبرا؟ با روزگار چه میکنی؟! آره منم…شناختی؟!
تا نگه کردم به چشمانت،نمیدانم چه شد… تا که دیدم روی خندانت،نمیدانم چه شد… عشق بود آیا…؟! جنون…؟! هرگز ندانستم چه بود…
دمی انصاف کن جانا، تو غوغا کرده ای یا من؟ تو خود را بهر این هجران، مهیا کرده ای یا من؟
نیمهء دوم هفتهء گذشته رو خیلی سخت گذروندم, اصلا حالم خوب نبود از دوشنبه شب که عشقم برام پیام صوتی گذاشته بود حسابی به هم ریختم بد جور مریض شدم, تمام استخوانهای بدنم تیر میکشید. همهاش تب و لرز میکردم…
اینجا دلی تنگ است آنجا را نمیدانم.. اینجا هوا ابریست آنجا را نمیدانم.. اینجا شده پاییز آنجا را نمیدانم..
بهمن هم از راه رسید… ماهی که من همیشه منتظرش میشدم…. آخه تولد عشقم توی این ماهه… همیشه کلی واسه روز تولدش برنامه میریختم!!