مبادا پشت نبودنهایت تنهایم بگذاری…. من هنوز به همه تنهايیم عادت نکرده ام… نگاه کن… تنم از درد یخ می زند و چشمهایم از اندوهی گسترده تاول…
مبادا پشت نبودنهایت تنهایم بگذاری…. من هنوز به همه تنهايیم عادت نکرده ام… نگاه کن… تنم از درد یخ می زند و چشمهایم از اندوهی گسترده تاول…
سلام من به تو کز دیدن تو محرومم گرفته حال و هوایم، نوشته ام خوبم !