بی مقدمه شروع میکنم به نوشتن.. نمیدانم برای که یا چه، فقط دلم میخواهد بنویسم.. اصلا اینجا را ساختم که بنویسم..
بی مقدمه شروع میکنم به نوشتن.. نمیدانم برای که یا چه، فقط دلم میخواهد بنویسم.. اصلا اینجا را ساختم که بنویسم..
خواستم همسفر قلبم باشی نه یک رهگذر بی وفا!
به تو تقدیم ای عشقی که زخمت زخمِ کاری بود و بعد از سال ها هر شب برایم یادگاری بود به تو تقدیم این شعر پر از احساس تنهایی همین حسی که می دانی مساوی با خماری بود
چند وقتیه نمیتونم به سایت سر بزنم. فقط چند تا پست زمان بندی کرده بودم که اونا هم منتشر شدن. حالم اصلا خوب نیست.
سلام. همیشه وقتی میخوام مطلبی رو توی سایت پست کنم, میمونم که از چی, از کی, و از کجا شروع کنم!! چون اونقدر اتفاقات توی زندگیم زیاد هستن که سر و ته خیلیهاشون از دستم در رفتن.. امروز هم همین…