جای زخمT-manager15 آبان 1397هیچ وقت یادم نمیره! ده یازده سالَم که بود، توی بازی با بچه های فامیل، پام گیر کرد به پایِ یکیشون و افتادم.. ... ادامه مطلب
خوش برگشتی پاییزِ قشنگT-manager31 شهریور 1397به همین زودی و به چشم بر هم زدنی بهار و تابستون تموم شد و پاییز از راه رسید.. پاییزِ هزار رنگ و دلبر.. ... ادامه مطلب
عطرِ تنَشT-manager6 شهریور 1397سرم را پایین انداخته بودم و به سرعت به سمتِ خیابان اصلی حرکت میکردم.. شبیهِ آنهایی که کارِ اورژانسی دارند! ... ادامه مطلب
سی و چهارمین سال مرگِ زندگیِ منT-manager18 مرداد 1397یه روزایی هست که آدم از اومدن و یاد آوریشون خوشحال نمیشه.. نه تنها خوشحال نمیشه بلکه ناراحت هم میشه.. ممکنه توی زندگیِ هر ... ادامه مطلب