در چه حالی پری نازنینم؟! نوگُلِ نازِ رویِ زمینم.. دور از من کجا خانه کردی؟! در کدامین دلی لانه کردی؟!
در چه حالی پری نازنینم؟! نوگُلِ نازِ رویِ زمینم.. دور از من کجا خانه کردی؟! در کدامین دلی لانه کردی؟!
شب دورِ میز، با دلبر نشستیم.. این طرفِ میز خودم، اون طرفِ میز دلبر.. با چاقو اسمش رو تراشیدم روی میز..
برو ای عشق میازارم بیش.. از تو بیزارم، از کرده ی خویش.. من کجا این همه رسوایی ها.. دلِ دیوانه و شیدایی ها..
یادمه بچه که بودم مادرم میگفت: یکی از دونه های انار بهشتیه… واسه همین تمام سعیم رو میکردم که حتی یه دونش هم زمین نَیُفته…
برو ای تُرک که ترک تو ستمگر کردم حیف از آن عمر که در پای تو من سرکردم عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران ساده دل من که قسم های تو باور کردم
تا نگه کردم به چشمانت،نمیدانم چه شد… تا که دیدم روی خندانت،نمیدانم چه شد… عشق بود آیا…؟! جنون…؟! هرگز ندانستم چه بود…