باز در آینه کسی را میبینم، که تاریکی، تنهایی را به آن اجبار میکند.. کسی را میبینم که شب و روز بی پروا میگردد.. میگردم،.. میگردم در پیِ تو اما تو نیستی!
باز در آینه کسی را میبینم، که تاریکی، تنهایی را به آن اجبار میکند.. کسی را میبینم که شب و روز بی پروا میگردد.. میگردم،.. میگردم در پیِ تو اما تو نیستی!
بعضی وقتا اونقدر غرق در افکارم میشم که متوجهِ گذر زمان نمیشم.. فقط غروب یک روزِ پاییزیِ خیلی سرد توی خیابون راه میفتم..