یاد‌داشت روزانه

نوشته ها یاد‌داشت روزانه

T-manager2 شهریور 1399

اومده بود توی حیاطِ آقا جون.. نشستم بقلِ درختِ توت، سرم رو تکیه دادم به درخت.. چشمام رو هم دوختم به آسِمونِ ابری.. ... ادامه مطلب

T-manager25 مرداد 1399

میسوزم و عطرِ یادهای تو را میدهم.. عطرِ بالِ پرنده ای تازه سال، که به اشتیاقِ قوسِ قَزَح پَر گرفت و به خانه ی ... ادامه مطلب

T-manager14 مرداد 1399

میگم: اصلا مگه قرار نبود از ما حرکت باشه، از دلبرمون دل ضعفه رفتن؟! مگه قرار نبود از تهِ دل بخوایم، بشه؟! خب ما ... ادامه مطلب

T-manager4 مرداد 1399

انگاری چیزی ندارم که راجع بهش بنویسم.. آخه هر چی به مخم فشار میارم که چیزی از توش در بیارم و بنویسم، به موضوعِ ... ادامه مطلب