عطرِ یادهای توT-manager25 مرداد 1399میسوزم و عطرِ یادهای تو را میدهم.. عطرِ بالِ پرنده ای تازه سال، که به اشتیاقِ قوسِ قَزَح پَر گرفت و به خانه ی ... ادامه مطلب
قرارT-manager14 مرداد 1399میگم: اصلا مگه قرار نبود از ما حرکت باشه، از دلبرمون دل ضعفه رفتن؟! مگه قرار نبود از تهِ دل بخوایم، بشه؟! خب ما ... ادامه مطلب
زلزلهT-manager7 تیر 1399میگم یادته چند وقت پیش یه زلزله اومد تِهرون رو لرزوند؟! همه ترسیده بودن.. ما هم که همیشه تو فضای مجازی پلاسیم و آخرین ... ادامه مطلب
دیگر دوستت ندارمT-manager19 خرداد 1399دیگر دوستت ندارم و میدانم دروغ حناق نیست که بچسبد بیخِ گلو و رها نکند.. اصلا “عشق” این سه حرفِ بی سر و ته ... ادامه مطلب