زلفِ سیاهِ نبودنتT-manager13 اسفند 1397وایساد رو به من و گفت: چِطِه تو؟! نگاش کردم.. دکتر رو میگم، دکتر جدیده، ندیدیش تو! ... ادامه مطلب
“مـــادرم” دوستت دارمT-manager7 اسفند 1397پایِ تخته نوشتم، “مـــادر”.. گویی تخته هم دلتنگ بود، یا شاید از رازِ دلم خبر داشت.. ... ادامه مطلب
انتقــــامT-manager25 دی 1397صدای ویبره ی گوشیم رو که شنیدم، فکر کردم پیام اومده! ولی انگار شارژِ باتریش تموم شده بود! ... ادامه مطلب
پاییز بیچاره دارد میرودT-manager27 آذر 1397دیشب برف میبارید.. فورا بیرون رفتم و عکسی از این همه زیباییِ بی تو گرفتم.. نگاه کن در شهری که خالی از توست، چه ... ادامه مطلب