تو رو می خواستمT-manager15 مهر 1398من تو رو واسه باقی مانده ی عمرم میخواستم.. برای صبح های زود، که نورِ آفتاب به صورتت می خوره و اونقدر محوِ تماشات ... ادامه مطلب
من آنِ تو امT-manager13 شهریور 1398من کاتبِ غمگینِ این سطور، حتی اگر به وقتِ اسمتِ انگور، ایستگاهِ صلواتی بزنم و در قدح های کاغذی شراب بفروشم، دلم وا نمیشود.. ... ادامه مطلب
آدرسهای اشتباهیT-manager6 شهریور 1398دور شده بودم از همه ی نقشه هایی که سالها پیش برای آیندم کشیده بودم.. از همه ی قولهایی که به خودم داده بودم.. ... ادامه مطلب
خــــدایــــاT-manager26 مرداد 1398نمیدانم کجای دنیا گمت کردم! در هیاهوی بازار، در وسوسه های نفسم یا در خستگیِ هنگامِ نماز.. ... ادامه مطلب