شبهای تنهایی

من از شب های تنهایی، هزاران داستان دارم درون دل نمی دانی، چه اندوهی نهان دارم چه می پرسی ز سوزِ دل، که چون ... ادامه مطلب

عشق

عاقلی بودم که عشق آمد امانم را گرفت بندبند جسم و جان و استخوانم را گرفت لال گشتم تا که عشق آمد ب ایوان ... ادامه مطلب

قصه ی عشق

بس شنیدم داستان بی کسی بس شنیدم قصه ی دلواپسی قصه ی عشق از زبان هر کسی گفته اند از مِی حکایت ها بسی ... ادامه مطلب

خرابم نیستی

آن قدَر ها هم که مے‌گفتی خرابم نیستی… گفته بودی عاشقی, پا در رکابم نیستی… حرفهایت یک به یک در گوش من جا مانده ... ادامه مطلب