دنیای بعد از توT-manager20 خرداد 1398صدای پاتو میشنوم که از دور داری میای.. یعنی خیلی وقت بود که نمیومدی و منم منتظرت بودم که دیگه باید بیایی این روزا.. ... ادامه مطلب
داستان کسالتِ من و عفونتِ کلیه هامT-manager7 خرداد 1398واردِ خرداد ماه شدیم و چند روزی هم ازش گذشته.. اونم چه گُذَشتنی! در پستِ قبلی نوشتم که چند روزی کسالت داشتم و این ... ادامه مطلب
از زِندِگانیَم گِلِه دارد جوانیَمT-manager29 اردیبهشت 1398تا چشم به هم زدیم دو ماه از فصلِ بهار رو پشتِ سر گذاشتیم.. روزها اونقدر سریع میگذرن که آدم اصلا نمیفهمه از کجا ... ادامه مطلب
سنگ، کاغذ، قیچیT-manager17 اردیبهشت 1398قیچی آوردم برای آخرین بازیِ هفت سنگ و قیچی کردم دستت رو که هیچی توش نبود.. آخرین هفت سنگی که هیچکس اون سنگا رو ... ادامه مطلب