کورونا
بعد از چند روزی غیبت، دوباره سر و کله ام پیدا شد.. توی این مدتی که نبودم، همش فکرم پیشِ اینجا بود.. دو سه ... ادامه مطلب
بیرحمِ مهربان
امشب میتوانم غمگین ترین شعرهایم را بگویم.. شاید بگویم: شب، ستاره باران است.. نسیمی سرد و آرام صورتم را به نوازش وا میدارد و ... ادامه مطلب
لحظه ها رو با تو بودن
شنبه پنجم بهمن ماهِ ۹۸٫٫ چیزی به پایانِ ساعاتِ کاری نمونده.. کسل و بی حال و بی حوصله ام.. موبایلم زنگ میخوره.. پشتِ خط، ... ادامه مطلب
بهـــمن
من نمیتونم دوستش نداشته باشم و نمیتونم نسبت بهش بی اهمیت باشم.. اما یاد گرفتم، نشون بدم نسبت بهش حسی ندارم و یاد گرفتم ... ادامه مطلب