به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

که تو رفتی و دلم ثانیه‌ای بند نشد

لب تو میوه‌ی ممنوع ولی لبهایم

هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر

هیچکس, هیچکس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد

جانشین تو در این سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعر‌ها

عاقبت با قلم شرم نوشتند نشد

بی قرار تو‌ام و در دل تنگم گله هاست

آه بیتاب شدن عادت کم حوصله‌هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست

آسمان را قفس تنگ چه فرقی دارد

بال وقتی قفس پر زدن چلچله‌هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است

مثل شهری که به روی گسل زلزله‌هاست

باز میپرسمت از مساله‌ی دوری و عشق

و سکوت تو جواب همه‌ی مساله‌هاست


قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

9 − هشت =