کاش یک منتقدی شعر مرا نقد کند
یا غزل های تو را با دلِ من عقد کند

کاش آغوشِ تو از بندِ دلم کم نشود
زندگی کردنِ من, دوباره مبهم نشود

گفتم ” ای کاش ” ولی ” کاش ” سرانجام نداشت
رفته بودی و غزل مُرد و دل آرام نداشت

دل که از رفتنِ تو سطرِ خبرها شد و رفت
آتشم زد به خدا, ، بیکس و تنها شد و رفت

رفتنت حالِ مرا سخت به هم ریخته بود
این دلم بعدِ تو با درد و غم آمیخته بود

مثلِ دیوانه که دیوانگی اش گُل بکند
کلِ یک شهر بخندند و تحمل بکند

درد دارد که مرا غصه و ماتم ببرد
بدتر از درد تو باشی و مرا غم ببرد

آن که با هر غزلی گریه نمیکرد کجاست؟؟؟
شاعرِ شعرِ سکوت و شبِ پر درد کجاست؟؟؟

فکر من هیچ نباش ای همه ی هستیِ من
ای سببساز ترین معرکه ی مستیِ من

قول دادم که تو را هیچ ز خاطر نبرم
گرچه در عشقِ تو بدجور در آمد پدرم

سهم من بی کسیِ چشمِ سیاهِ تو نبود!!!
من شکستم تو برو, ، هیچ گناهِ تو نبود

من کجا ، درد کجا ، این دلِ شب گرد ، کجا
تو کجا ، عشق کجا ، این همه پیگرد ، کجا

سنگِ غم بر در و دیوارِ اتاقم زده ای
آسمان بودم و با ستاره طاقم زده ای

به صدای منِ دلخسته کمی گوش بده
دل به این بیکسِ وامانده ی خاموش بده

تا بگویم که جهانم گسلِ غم شده است
شب و روزِ دلِ دیوانه جهنم شده است

بعدِ تو شعر نشد مرهمِ دردم ، گلِ من
مُردم اما ز غمت توبه نکردم ، گلِ من

زندگی کردنِ من رو به فرود است ببین
آسمانم بخدا تار و کبود است ببین

خواستم از همه کس سخت شکایت بکنم
از دلی که شده بدبخت شکایت بکنم

خواستم گرچه همین ” خواسته ” را سنگ زدند
مثلِ نقاش به پاکیزگی ام رنگ زدند

بعدِ تنها شدنم لطف کن ای سایه ، برو
با غمِ کهنه نَشو ، همدل و همسایه ، برو

بعد از این غصه شود مونسِ تنهاییِ من
تف و لعنت به تو و این دلِ هرجاییِ من

این دلم با غمِ تو تا به ابد عقد شده
منم آن شاعرِ شعرِ غزلِ نقد شده

بعدِ تو دربدرِ کوچه ی مهتاب شدم
سوختم ، قطره شدم ، هیچ شدم ، آب شدم

2 دیدگاه ها

  • سلام محسن جان. کلامت به دل می شینه. این شعر آخری رو در وصف عشقت گفتی یا دوست دومی که تازه رفته؟ هر روز میام به وبت سر میزنم نوشته هاتو میخونم و با اوضاع خودم وفقشون میدم. کاش هر دومون به عشق هامون برسیم

  • درود بر ماهان گرامی.
    از این که لطف میکنی و هر روز به اینجا سر میزنی واقعا سپاسگزارم.
    خوشحالم که مطالب خلوت من رو میپسندی.
    راستش ۹۹ درصد مطالبی که اینجا میذارم برای عشقمه.
    البته بعضی وقتها از مسائل و موارد دیگه هم مینویسم ولی خب میگم که اکثرا از عشقم مینویسم.
    اما هر کس میتونه اونها رو هر طوری که میخواد و با هر چیزی که میخواد وفق بده.
    کلا برداشت آزاد هستش.
    مثلا همین شعر رو میشه به دوستی که تازه از پیش ما رفت هم نسبت داد.
    راستی امیدوارم امیدتون نا امید نشه.
    پیروز و شادکام باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده − 2 =