با درود فراوان.
از هفتهء پیش تصمیم گرفتم که دیگه زیاد پیش دوستم محمودرضا نرم.
اون دوست صمیمی منه و من هر روز بعد از ظهر رو پیش اون میگذروندم…
محمودرضا هم در زمینهء موسیقی فعالیت میکنه و مدرس گیتاره…
البته ارگ هم میزنه و بعضی وقتا با اجرای برنامه توی عروسیها هزینههای زندگیشو تامین میکنه.
داشتم میگفتم: که تصمیم گرفته بودم دیگه هر روز اونجا نرم و چند روز یه بار یه سری بهش بزنم…
آخه این عادت باعث میشد تا به کارهای دیگم نرسم و حتی مانع رفتنم به جاهای دیگه و رفت و آمد با فک و فامیل شده بود..
یعنی هر جا هم که بودم باید تا عصر خودم رو به اونجا میرسوندم…
راستش بعد از رفتن اون بی معرفت تنها جایی که میتونستم برم و اونجا راحت بودم استودیوی محمودرضا بود…
چون چند تا دوست دور هم جمع میشدیم و کمتر احساس تنهایی میکردم..
از طرفی اونا در جریان اتفاقات زندگی من بودن و من راحت میتونستم باهاشون درد دل کنم.
خلاصه اینکه از شنبهء گذشته تصمیمم رو عملی کردم و توی خونه موندم…
بعد از ظهر واقعا نمیدونستم باید چیکار کنم و به شدت احساس دلتنگی میکردم…
ندیدن دوستام برام خیلی سخت بود چون مدت زیادی بود که هر روز میدیدمشون…
کلا کنار گذاشتن عادتی که مدتها انجام دادی کار دشواریه…
بلند شدم و رفتم سراغ اُرگم.
تصمیم گرفتم یکی از آهنگهای بانو حمیرا که خوانندهء مورد علاقهء منه رو بنوازم و ضبط کنم و خودم هم روش بخونم…
ساعت شش بود که کار ضبطو شروع کردم و حدودای یازده تمومش کردم…
یکشنبه هم رفتم و توی استودیوی محمودرضا کار خوندنش رو انجام دادم…
کلا کار خوبی از آب در اومد و هر کس که شنیدش ازش تعریف کرد.
منم تصمیم گرفتم که لینک دانلودشو اینجا هم بذارم تا به عنوان یادگاری باقی بمونه…
فقط خواهش میکنم هرکس دانلودش کرد نظرش رو دربارش بگه…
تا یادم نرفته اسم آهنگ هست: چشم انتظاری.
و این هم لینک دانلود لطفا برای دریافتش
اینجا
کلیک کنید..
تا درودی دیگر….بدرود.
بدون دیدگاه