خوش آن که تو بازآیی و من پای تو بوسم
چون سایهی زلف تو قدمهای تو بوسم
هر جا که تو روزی نفسی جای گرفتی
آنجا رَوَم و گریه کنان جای تو بوسم
در باغ رَوَم بیتو و هر سرو که بینم
پایش به هوای قد و بالای تو بوسم
روی تو تصور کنم و لاله و گل را
از حسرت رخسار دلارای تو بوسم
هر جا که غزالیست چو مجنون سر و چشمش
در آرزوی نرگس شهلای تو بوسم
خواهم که شَوی مست شکر خواب صبوحی
در خواب مگر لعل شکرخای تو بوسم
من، اهلیِ درویش توام، ای شَهِ خوبان
دستی که ببوسم، به تمنای تو بوسم
سلام رفیق.
دنبال این شعر بودم…سعادت داشتم،اینجا پیدا کنم.
نوشته شما را خواندم و ناراحت شدم.به امید شادابی
درود دوست گرامی.
خوشحالم که تونستم شما رو به هدفتون برسونم..
سپاس از لطف بی کران شما..
باز هم به خلوت من سر بزنید.