دور شده بودم از همه ی نقشه هایی که سالها پیش برای آیندم کشیده بودم.. از همه ی قولهایی که به خودم داده بودم.. من از خودم دور شده بودم..
دور شده بودم از همه ی نقشه هایی که سالها پیش برای آیندم کشیده بودم.. از همه ی قولهایی که به خودم داده بودم.. من از خودم دور شده بودم..
نمیدانم کجای دنیا گمت کردم! در هیاهوی بازار، در وسوسه های نفسم یا در خستگیِ هنگامِ نماز..
نمیدونم از کجا باید شروع کنم و راجع به چی بنویسم.. سفرِ چند روزه به تهران یا بیماریِ پدرم و از همه بدتر فوتِ مادربزرگِ مهربونم..