خسته ام… از صبوری خسته ام… از فریادهایی که در گلویم خفه ماند…
خسته ام… از صبوری خسته ام… از فریادهایی که در گلویم خفه ماند…
دیشب بغضم ترکید باران شد به زمین افتاد از زندگی, از من, از تکرار خارج شد
خسته ام… از صبوری خسته ام… از فریادهایی که در گلویم خفه مانده…